اگر کاربر یکی از شبکههای اجتماعی خصوصا تویتر باشید، حتما بحث و جدل هایی که به کرات روی اون اتفاق میافته رو دیدید. هرچندروز یکبار، یکی از کاربرها مساله یا موضوعی رو مطرح، تفصیل و نتیجه گیری می کنه و در مقابل، فرد یا گروهی از کاربران نسبت بهش مخالفت یا مقابله میکنند. من شخصا عاشق بوجود اومدن فضاهای اینشکلیام، چرا؟ چون کاربرها “منطقا” باید به استدلال رو بیارن، در صدد تفهیم ایده و نظر خودشون بر بیان و سعی کنند که نسبت به موضع فرد یا افراد مقابل تامل کنند و در نتیجه، نتیجهگیری نزدیک به منطقی رو به دست بیارن. در واقع معتقدم که یکی از مهمترین کارکردهایی که شبکه های اجتماعی میتونن داشته باشن،ارتقای دانش آدمهاست با گفت و شنود مستمر.
اما متاستفانه کمتر دیدم که بحثهای تویتری اینطور فرجامِ نیکی داشته باشن و معمولا کار به “اصرار بی استدلال” و “توهین” و “پرخاشگری” کشیده میشه. طرفین، نمیتونن برای گفتهی خودشون سندی ارائه کنند و در نتیجه کار به دعوا و سفسطه و حتی توهین کشیده میشه.
معمولا اینطور مواقع، چیزی که اهمیت خودش رو از دست میده “حقیقه” و چیزی که ارزش پیدا میکنه و به هدفِ طرفین تبدیل میشه، به کرسی نشوندن حرف و نظر خودشون هست.
قصد توهین یا دست دراز کردن سمت کسی رو ندارم، ولی بپذیرید که اکثرا (منجمله شخصِ من) اینطور رفتاری داریم و قالبا مطلوب برامون این هست که دیگران برامون سرشون رو به نشانهی تایید تکون بدند و خیلی از نظرات مخالف استقبال نمیکنیم، اینطوریه که شعارِ “زندهباد مخالفِ من” فعلا در حد همون شعار باقی مونده !
اگر نگاه رو از شبکههای اجتماعی و کلا محیط مجازی بالاتر بیاریم، متوجه میشیم که این مشکل عینا تو دنیای حقیقی* هم در جریانه. بزگترین مشکلاتی که من همیشه با مشتریهای شرکت یا حتی همکارهام داشتم اینه که نتونستیم دربارهی مسائل نظری به اجماع برسیم و نظر طرف مقابل رو اصلاح یا باور کنیم. مشکل این هست که منِ نوعی، همیشه فکر میکنیم که نسبت به همه چیز محقم و بهترین نظر ممکن رو دارم و رسالتم این هست که طرفم رو مجاب کنم و ابدا به گوش دادن به اون فکر نمیکنم.
ارائهی راهکار کار من نیست. اما فکر میکنم اگر این چهار مورد رو رعایت کنیم، تا حدود خیلی زیادی این مسائل و مشکلات تعدیل میشه و میتونیم به جامعهای پویاتر فکر کنیم :
اول اینکه دربارهی موضوعاتی که درشون تخصص کافی نداریم و یا نسبت به صحتِ نظرات خودمون شک داریم، اونها رو بازگو نکنیم. کسی جلوی ما رو نمیگیره و کسی قرار نیست که بهمون بگه ” تو حق نداری دراین باره جرف نزنی” اما توجه کنیم که همیشه ” یک نفر هست که بفهمه ما اشتباه میکنیم” و این یک نفر، معمولا خیلی بیشتر از یک نفره ! خودمون رو با ادعاهای توخالی و بی پشتوانه پیش نظر مخاطبینمون کوچیک نکنیم و تصویری نامطلوب تو ذهنشون نسازیم.
دوم اینکه گوشمون رو شنوا تر کنیم. بیاین بپذیریم که همونطور که ما حق داریم عقاید خودمون رو دربارهی یک موضوع صحیح بدونیم، دیگران هم همین حق رو برای خودشون دارند. از توهین و پرخاش پرهیز کنیم و سعی کنیم نظر دیگران از دریچه دید اونها هم بررسی کنم. اشتباه میکنه؟ شروع کنیم به توجیح و از در گفتمان وارد بشیم. کارآمد نبود؟ فراموشش کنیم و بد و بیراه نگیم. اصولا توی گفتمان باید همیشه منطق حاکم باشه و اگر یکی از طرفین اصرار به نقضش داشته باشه، اون گفتمان به بیراهه کشیده میشه و بهترین کاری که میشه کرد خاتمه دادن به اونه.
سوم اینکه نسبت به خودمون و موقعیتی که درش قرار داریم، همینطور مخاطبینی که پیرامونمون گرد اومدند آگاه باشیم و متعهد. متاستفانه خیلی از ما از “قدرت اجتماعی” خودمون سوء استفاده میکنیم و مخاطبِ ناآگاه هم با چشم و گوش بسته، کورکورانه از ما پیروی میکنه. این مساله، خارج از وب هم کاملا نمود داره و کاملا یه بحث فرهنگی/رفتاری هست که ما و جامعهی ما بهش دچاره. به قولِ دوستی، جامعهی ما کاملا “فالوئر” پرور هست… از کسی پیرویِ ناگاهانه نکنیم، همینطور در صدد ساختن شبکهای از آدمهای ناآگاه هم بر نیام که هردوش باطله و راه به ناکجا آباد ..
پیشنهاد: کل محوریت حرفِ من رو میشه تو دو کلمهی “آیین گفتگو” خلاصه کرد. اگر نظری دارید و یا میخواین که این بحث رو گسترش بدید، پیشنهاد میکنم که مطلبی در این خصوص بنویسید و من رو هم مطلع کنید. اگر خطایی در نظر یا نگارش من دید از کامنت استفاده کنید و اگر کاربر شبکهی تویتر هستید از هشتگ #گفتگو برای توسعه بحث استفاده کنید.