ویرگول اگر تنها استارتاپ محتوامحور ایران نباشه، حتما موفقترین اونهاست. به نظرم این استارتاپ کم سروصدا و پرکار، تونسته ناجی وبلاگنویسی در ایران باشه و تودهی جدیدی از بلاگرها رو به جامعه معرفی کنه. در کمال صداقت، من در ابتدای شروع بکار ویرگول خیلی معتقد نبودم که این استارتاپ میتونه موفق بشه، اما خوشحالم که حالا نظرم اشتباه از آب درومده و تبدیل به جایی شده که هرروز به تعداد کاربرها و علاقهمنداش افزوده میشه.
ویرگول، و سایر سرویسهای مشابه که توئمان هم بلاگری رو تسهیل کردند و هم به نگارنده در جلب مخاطب کمک میکنند، برای بلاگرهای حرفهای تر هنوز هم کاستیهایی دارند که موجب میشه خیلی رغبتی به حضور و فعالیت مستمر درش نداشته باشند. در مواقع برای این گروه، ویرگول باید با چیزی مثل وردپرس رقابت کنه و در مقابل اون مزیت داشته باشه که یخورده سخت و حتی غیر ممکنه. مواردی که در ادامه میاد، چیزهایی هست که به ذهن منِ بلاگر در تعامل کوتاه مدت با ویرگول محرز شد:
- دامین اختصاصی: شاید این اصلیترین کاستی ویرگول در حال حاضر باشه. من ترجیه میدم که نوشتههامو روی دامین خودم منتشر کنم و راستش خیلی دلم نخواد که روی دامین دیگری باشم. ویرگول میتونه به راحتی تنظیمات DNS رو به صورت عمومی اعلان کنه تا منِ کاربر بتونم دامینم رو به بلاگم روی ویرگول هدایت کنم.
بعدنوشت: گویا ویرگول امکان اتصال دامین به وبلاگ رو داره و هنوز به صورت عمومی منتشر نکرده. اما اگر میخواین اینکار رو بکنید، میتونید باهاشون تماس بگیرید. - طراحی: میفهمم که اقتضاعات ویرگول ایجاب میکنه که همهی بلاگرها از ظاهر و چیدمانی هماهنگ بهره ببرند، اما به نظر اگر امکانهای محدودی برای تغییر در چینش و رنگبندی به نویسنده داده بشه، جذابیتش و دوچندان میکنه. فکر میکنم ویرگول باید توئم بر اینکه به نوعی وبلاگنویسی گروهی رو ترویج میده، بتونه استقلال هر بلاگ رو هم از دیگری ایجاد کنه.
بعدنوشت: گویا در بخش «انتشارات» امکانات محدودی برای این ماجرا لحاظ شده، اما به زعم من حداقلیه و خیلی جای کار داره - امکانات: خبری از برخی امکانهای پایهی وبلاگنویسی در ویرگول نیست. امکان تعریف موضوع، بستن/باز کردن کامنت، فرم های مختلف نگارش و… حقیقتا اهمیت بالایی داره و نمیشه بدون کمک و استفاده از اونها خیلی خوشحال و خندان وبلاگ هوا کرد.
- خروجی: درسته که یک نسخه خروجی توسط ویرگول به کاربر داده میشه، اما مطمئن نیستم که این خروجی استاندارد هست یا نه؟ مثلا کاربر میتونه هرزمان که دلش خواست، خروجی محتوا رو به جایی مثل وردپرس منتقل کنه یا نه؟ برای منی که چون حذف دادهها روی سرویسهای وطنی رو خوردم، یخورده این موضوع نگران کنندهست و تا حدودی دست و بالم رو میبنده.
- اپلیکیشن: هرچند من خودم وبلاگ نویسی موبایلی رو هیچوقت درک نکردم، اما به نظر میرسه که خواهان کمی در دنیا نداره. خوبه که ویرگول به اپلیکیشن موبایلیش هم فکر کنه و حداقل، حالا که فیدخوانها از مد افتادند، وبلاگ خواندن روی موبایل رو برامون سادهتر کنه.
بعدنوشت: اپکلیشن اندورید ویرگول مدتی هست که منتشر شده که من نتونستم بررسی کنم. اما عجیب اینکه خبری از معرفیش روی سایت نست.
به نظرم اینها، معدود امکانهایی هست که ویرگول میبایست به رایگان در اختیار کاربرانش قرار بده تا بتونه جذب حداکثری داشته باشه. اما این به این معنی نیست که نباید پول در بیاره! فرضم بر این هست که احتمالا چند صباح دیگه، برخی از فیچرهای فوق و مواری دیگر به جمع گزینههغی غیر رایگان ویرگول اضافه میشه. اما من، چند توصیهی دیگه دارم که استفاده از اون، مدل فریمیوم جذابتری رو ارائه میده:
- فضای ابری: ویرگول میتونه حافظهی محدودی به بلاگرها برای ضمیمه کردن تصویر، صوت (جذاب برای پادکسترها) و غیره ارائه کنه و باکسهای مختلف فروش حجم داشته باشه. تاکیدم بیشتر روی جامعهی پادکسترهای ایرانیه، چون عموم کستینگ سرویسها فروششون دلاریه و عملا برای ما ایرانیها پرداختشون ساده نیست.
- بازاریابی: نویسنده، بیشتر از هر چیزی به داشتن مخاطب فکر میکنه. ویرگول توئمانی که یک زیرساخت مناسب برای نشر محتواست، کم کم به یک رسانهی بزرگ هم تبدیل شده که میتونه از این ظرفیت برای خلق مخاطب برای نویسندههای خودش هم استفاده کنه. کم نیستند برندهای تجاریای که حاضرند بابت خوانده شدن پستهای تبلیغاتیشون پول بدن.
- وبلاگ شرکتی: تقریبا همهی شرکتها به وبلاگ فکر میکنند. چرا ویرگول برای بازار B2B کار خاصی نمیکنه؟ پروفایل کانفرم شده، طراحی کمی خاصتر و برندد شده وقتی به دامین سازمانشون وصل بشه ترکیب ایدهآلی رو ایجاد میکنه. ضمن اینکه ویرگول میتونه با کمک نویسش به بیزینسهای آفر تولید محتوا و کپی رایتینگ هم بده و از محل کمیسیون اون طرف هم درآمد کسب کنه.
- فروش محتوا: کاری که مدیوم انجام داد رو باید کمی ایرانیزه کرد! شاید فروش حق اشتراک برای کل مدیوم اتفاق کارآمدی در مارکت امروز ایران نباشه، اما تکفروشی محتوا چطور؟ مثلا ممکنه من یه مقالهی درست و درمونی بنویسم و نسخهی کامل اون رو ۱۰۰۰ تومن بفروشم. ویرگول میتونه این زیرساخت رو در اختیار من قرار بده و از محل کمیسون منتفع بشه. اینجاست که ویرگول میتونه بره دنبال نویسندههای کاربلد و ترغیبشون کنه که محتوای باحال شون رو روی ویرگول منتشر کنند.
- تحلیل داده: این چیزی نیست که منِ مخاطب بدونم ویرگول امروز مشغولش هست یا نه، اما بنا به حجم بالای محتوای دست اولی که ویرگول میزبانی میکنه، مدلهای مختلف تحلیل داده میتونه اجرا بشه و متاثر از دانش ایجاد شده، پروژههای مختلف تعریف بشه. قرار نیست اطلاعات کاربر مورد استفاده یا سوء استفاده قرار بگیره، بلکه قراره ترندهای رفتاری شناسایی و مبتنی بر اونها کارهای باحالی به دیگرانی پیشنهاد بشه که این اطلاعات براشون ارزشمنده.
- روابط عمومی: اگر ویرگول بتونه رسانهها رو مجاب کنه که به سمتش بیان، در همکاری با یه تیم خوب روابط عمومی میتونه بخشی از بودجهی PR شرکتها رو هم به سمت خودش بکشه. به نظرم ویرگول میتونه به مراتب تاثیر بیشتری از رسانههای سنتی داشته باشه، چون توان توزیع هدفمند داره و این دقیقا اون چیزیه که تو کمپینهای PR خلاءش حس میشه.
توی این چندوقتی که ویرگول داره کار میکنه، کاملا مشخص و مشهوده که تیمش کاملا به مسیری که در پیش گرفتند اشراف دارند و میدونن دارن چیکار میکنن. مطمئنم که خیلی از موارد بالا رو پیش از من بهش فکر کردند، و اگر تا حالا بهش نپرداختند توجیهات مستدلی دارن. خلاصه اینکه، نوشتن این پست برای من بیشتر ادای دینی به یه سرویس خوب و موثر در بلاگستان فارسی بود. مستدام باشند انشالله.
من با علی آجودانیان، موسس و مدیر ویرگول قبل از نشر این پست گپوگفتی زدم که نکات مختلفی دربارهی نقیصههای مطرح شده و توئمان پیشنهادات من داشت. بنا شد که بعد از نشر این پست و جمعوجور کردن نظرات غیر، گپوگفت مفصلتری بزنیم و نتیجهش رو در قالب پست دوم منتشر کنیم. لذا اگر نکتهای دارید، ممنون میشم که بنویسید.
سلام
خیلی بررسی هاتون درجه یک و تمیز بود 🙂
دمتون گرم و خداقوت