دیروز مطلبی با عنوان «چگونه رزومه بنویسم» منتشر کردم که نسبتا بازخوردهای خوبی دریافت کرد. به نظرم رسید که بخشهای بعدی این سلسله مطلب رو با سرعت بیشتری بنوسیم. لطفا اگر مطلب قبلی رو نخوندید، بهش سری بزنید و پیششرط ها و نکاتی که اونور متذکر شدم رو برای خوندن این سری مطلب در نظر بگیرید.
وقتی برای مصاحبه به شرکتی که پیشتر رزومهتون رو ارسال کردید دعوت شدید، به معنی این هست که تجارب، تخصص و مهارتهای شما با شغل درخواستیتون همراستاست، اما این الزاما مترادف با این نیست که «دقیقا» همونی که اونا خواستن هستید. این روزها شغلها تخصصی شده و کمتر پیش میاد که یه شرکت بتونه نیرویی دقیقا مطابق با ایدهآلش رو پیدا کنه. برای همین طیف گستردهتری از درخواست کنندهها رو به مصاحبه دعوت میکنند تا بتونه نزدیکترین رو پیدا کنه. ولی همین که مصاحبه دعوت شدید، میتونه این معنی رو بده که شما میتونید اون شغل رو داشته باشید.
قبل از اینکه تجربههایی که برای خودِ جلسهی مصاحبه دارم رو بگم، خوبه که چند واقعیت رو دربارهی مصاحبه، و اون آدمهایی که جلوی شما نشستند بدونید:
- احتمال اینکه آدم/آدمهایی که برای مصاحبه جلوی شما میشینن، تسلط و تخصص خاصی توی مصاحبه و استخدام نداشته باشند کم نیست و اتفاقا خیلی زیاده. اگر برای پوزیشنی جز مدیریت ارشد اپلای کردید، این احتمال قوت بیشتری میگیره.
- به بچههای تازهکار همیشه پیشنهاد کردم که به جلسات مصاحبهی اولشون به چشم یه کارگاه آموزشی نگاه کنند. بعد از دو-سه بار ریجکت شدن، تازه فرمت بازی دستتون میاد 🙂
- من خودم خیلی وقتها، انتظاراتی که از نیروی مورد نیاز دارم رو از خلل جلسات مصاحبه میفهمم! طی جلسهی مصاحبه، طرفین درگیر میخوان که به یک «مفاهمه» دربارهی این موضوع برسند که ترکیب شما و شرکت میتونه ارزش خلق کنه یا نه؟ در این بحث، مشارکت فعال داشته باشید و از بیان صریح اون چیزهایی که به ذهنتون میرسه نترسید.
- هیچ دلیلی برای اینکه بخواین استرس داشته باشید وجود نداره. شما دهها فرصت برای مصاحبه دارید و «حتما» برای جایی اونقدر خوب هستید که بخوان شما رو داشته باشن. نمیدونم چطوری، ولی این خیلی مهمه که بتونید جلسهی مصاحبه رو بدون استرس و نگرانی برگزار کنید. یک دلیل خوب دیگه برای اینکه بتونید استرستون رو کنترل کنید اینه که بدونید اون آدم/آدمهایی که جلوی شما نشستند، به احتمال زیاد زمانی جای شما بودند و همین فرایند رو طی کردند. پس طبعا فاصله و تفاوتی بین شما و اون بندگان خدا نیست.
نکات بالا از این حیث مهمه که بخش عمدهی مصاحبههایی که من تجربه کردم، بخاطر عدم تسلط فرد بر خودش و استرس، با کیفیتی که میتونست برگزار بشه نشد. واقعیت اینه که فارغ از شغل و لول، شما باید مهارت پرزنت کردن مهارتتون رو داشته باشید و اگر نتونید استرس و ترستون رو کنترل کنید، این اتفاق هیچوقت نمیافته.
همونطور که در مطلب قبلی گفتم، ارزیابهای استخدامی از دو بخش مختلف در جلسهی مصاحبه حضور خواهند داشت: یکی بخش منابع انسانی و یکی بخشی که شما قراره درش مشغول بکار بشید. ممکنه این دو نفر به صورت مجزا با شما مصاحبه کنند، و حتی ممکنه از هر بخش دو نفر و در دو جلسهی جذاگانه با شما قرار بگذاند. اما روتین اینطوریه که شما در جلسهی اول میهمان دونفری که گفتم خواهید بود. به طور خیلی کلی، ارزیابها در جلسه/جلسات مصاحبه دنبال جواب برای پاسخ به سوالهای زیر میگردن:
- به درد اون شغل میخورید؟ ارزیاب فنی، مسئول پاسخ به این سواله. اون باید بفهمه که شما مهارت و تجربهی کافی برای تصدی اون شغل رو دارید. پس عمدهی سوالاتی که میپرسه، در حوزهی تخصص خودش -و طبعا اون شغل- هست.
- به درد اون شرکت میخورید؟ هر شرکتی ساختار و فرهنگ خاص خودش رو داره و ارزیابی که از سمت واحد منابع انسانی میاد مسئوله که ببینه شما میتونید با اون ساختار مچ بشید یا نه؟ علاوه بر تطبیقپذیری، مسالهی حقوق و دستمزد و ساعت کاری و… رو هم این دوستمون با شما فیکس میکنه.
پیشفرضتون این باشه که اون آدمها خیلی اصراری به پیدا کردن پاسخ مثبت ندارند، و این وظیفهی شما که بهشون بفهمونید که شما انتخاب درستی هستید. با این مفروض، نکات زیر رو مد نظر داشته باشید:
- وقتشناسی: راس ساعتی مقرر در شرکت حضور پیدا کنید. پیشنهادم اینه که ۱۰-۱۵ دقیقه زودتر برسید تا بتونید واحد و اتاق مربوطه رو پیدا کنید.
- وضع ظاهری: لازم نیست کت و شلوار بپوشید، ولی تیشرت با عکس اسکلت هم خیلی مناسب نیست! یک لباس نیمه رسمی و متناسب با فضای اداری، حداقل چیزیه که باید در برخورد اول پوشیده باشید. چه خوشمون بیاد و چه نه، اولین برخورد شما مهمه و بخش از تصویری که در ذهن مخاطب میسازید رو لباستون تشکیل میده.
- موبایل:: اتفاق بد اینه که وسط جلسه تلفنتون زنگ بخوره و بدتر اینکه مدام به گوشیتون نگاه کنید. گوشی رو سایلنت و حتی خاموش کنید. بهتون قول میدم توی اون یک ساعت هیچ اتفاق خاصی نمیافته.
- اطلاعات اولیه: حتما قبل از جلسه سایت اون شرکت رو بررسی کنید. به مصاحبه کننده بفهمونید که دربارهی اون شرکت اطلاعات دارید و از وضع و احوالش با خبرید.
- کنترل عصبانیت: خدا منو ببخشه، ولی یکی از کارهایی که تو مصاحبه میکنم اینه که آدمها رو تو موقعیتی قرار بدم که یخورده عصبی بشن. این تکنیک مرسومی در مصاحبه هست و جوابی که مصاحبه کننده دنبال میگرده اینه که ببینه طرف مقابل چقدر به خودش تسلط داره.
- پاسخ کامل: سوالای مصاحبه تستی نیست و طبعا تشریحیه! در خلال پاسخ به سوال، مصاحبه کننده دنبال این میگرده که شما رو بهتر بشناسه. پس با متانت، پاسخ کامل به سوالهایی که مطرح میشه رو بدید. اگر مصاحبهتون زیر یک ساعت تموم شد، و اگر بخش عمدهی صحبت رو طرف مقابل انجام داد، بدونید که خوب خودتون رو معرفی نکردید و احتمالا شانس برنده شدن ندارید.
- ارتباط چشمی: لطفا به صورت مصاحبه کننده نگاه کنید. چشم دوختن به دست و در و دیوار و صندلی، نشون دهندهی عدم تمرکز شماست و توئمان کیفیت ارتباط رو هم کاهش میده.
اگر مصاحبه کننده یخورده از منابع انسانی سر در بیاره، امکان نداره شما رو استخدام کنه اگر:
- پشت سر شرکت و کارفرمای قبلیتون بد بگید
- بهش بگید که به این شغل کوتاه مدت فکر میکنید
- بهش بفهمونید که بخاطر صرفا پول دنبال اون شغل هستید، و نه کاری که میتونید انجام بدید
معمولا مصاحبه کننده بعد از اتمام سوالاش، از شما میخواد که سوالاتتون رو بپرسید، و شما هم حتما اینکارو بکنید. ممکنه در مورد ساعت و روزهای کاری، تیم و… سوالاتی داشته باشید که مطرح کردنشون هیچ ایرادی نداره. علاوه بر این موارد، دو سوال رو حتما بپرسید: قدم بعدی چیه؟ و تا کی منتظر خبر بمونم؟
و چند سوال که احتمالا براتون پیش اومده:
- اگر بعد از مصاحبه خبری نشد، چیکار باید بکنم؟ اعلام نتیجهی مصاحبه (چه مثبت و چه منفی) وظیفهی واحد منابع انسانیه. ممکنه یادشون بره که به شما خبر بدن یا سرشون به کارهای دیگه شلوغ شده باشه. اما معمولا اگر بعد از حداکثر یک هفته خبری ازشون نشد، احتمالا به معنای اینه که شرایط شما با شرایط اون شرکت همخوان نیست.
- اگر رد شدم، دلیل رو بپرسم یا نه؟: راستش احتمال اینکه پاسخ واقعی و درست رو بدن (متاسفانه) خیلی کمه. ولی امتحانش ضرری نداره.
- در بازهای که منتظر اعلام نتیجه هستم، مصاحبه برم یا نه؟ حتما! اینطوری ممکنه انتخابهای بیشتری پیدا کنید.
اگر احیانا سوالی داشتید که در موارد بالا نبود، و یا نکتهای از ذهن من دور مونده بود بهم اطلاع بدید.