تقریبا دو ماه از روزی که تصمیم گرفتم مصبب کشته شدن و یا آزار دیدن حیوانات دیگه بخاطر غذا خوردن نشم میگذره. بر خلاف تصورم، آسونتر و لذتبخش تر از اونی گذشت که انتظارش رو داشتم و برخلاف تصور دوستان و اطرافیانم، هنوز زنده و البته سرحالم.
البته مسائل و سختیهایی هم بوده و هست که بزرگترینش، کنار اومدن با برخی از نزدیکان (بخوانید تمام نزدیکان) سر این مسالهاست. گروه اول، خانوادم هستند که برنامهی غذایی مشترکی باهاشون داشتم و حالا، کاملا جداشدم. بخشی از فشار و سختی این تغییر رو مادرم متحمل میشه و مجبوره عمومِ وعدههای غذایی، دو نوع غذا تدارک ببینه. گروه دوم، دوستانم هستند که تا پیش از این، مشکلی سر اینکه ” کجا غذا بخوریم” یا اینکه “چی بخوریم” با هم نداشتیم و حالا این یکی از دغدغههای ماست. به شخصه با این مساله مشکل دارم و از اینکه چندباری باعثِ این شدم که دوستام نتونن غذای مورد علاقشون رو بخورند یا جای مورد پسندشون رو بریم ناراحتم. اما چیزی که بیشتر منو به فکر فرو میبره، این سواله که ” تو هنوز گیاهخواری؟ “
من از این سوال ناراحت نمیشم، بلکه به این فکر میکنم که چرا طرف مقابل فکر میکنه این یک رفتار مقطعی و زودگذره؟ دو دلیل کلی رو برای این مساله متصور هستم:
۱- عدم شناخت: کمتر کسی رو دیدم که مفهومِ گیاهخواری رو به طور مشخص بدونه و با کلیات اون آشنا باشه. برای من و اکثر گیاهخوارهای دنیا، گیاهخواری محدود به نخوردن یه سری موارد غذایی نیست و بیشتر به یک مفهومِ اخلاقی نزدیکه.
اینکه گیاهخواری رفتار خوبی هست یا نه، اینکه این مقوله چقدر مهمه و مسائل از این دست، اصولا موضوعات مورد علاقهی من برای بحث کردن و نوشتن نیست. معتقدم که یک رفتار فردیِ مناسبه که هر کس خودش باید اونرو بشناسه، درک کنه و در صورت علاقه بهش رو بیاره. اما به شخصه با موضعگیریهایی که از ندونستن و بد دونستن بر میاد مشکل دارم و واقعا نمیتونم باهاش کنار بیام.
۲- جامعه: منظورم از جامعه، خودِ جامعهی کوچک گیاهخوارهای ایران هست. متاستفانه عموم این افراد از طریق رسانههایی که در اختیار دارند، به بدترین شکل ممکن این مفهوم رو انتقال و نشر دادند. از طرفی بسیاری از گیاهخوارهایی که از نزدیک دیدم، کاملا درگیر یک سری شعار توخالی هستند و به ظاهر علاقهای به نگاه منطقی تر به دنیا و محیط اطرفشون ندارند. در حالت کلی، اکثر سایتها و فروم های گیاهخواری درایران، ترویج دهندهی مفهوم اصلی و حقیقی گیاهخواری نیستند و این خیلی خیلی بده.
قبلا هم تاکید کردم که “تبلیغ” در این خصوص کار صحیحی نیست و صرفا میشه به “ترویج” اون کمک کرد. اما در این خصوص هم از اونور بوم افتادیم …
با همهی این اوصاف، بله، من هنوز گیاهخوارم و از این انتخاب کاملا راضی و خوشحالم
من هنوز نمیتونم درک کنم که تو چطور تونستی دست از کله پاچه بکشی!
جالبیش اینجاست یک سری گیاه داریم که، گوشت خوارن.
http://www.youtube.com/watch?v=Ru0Zrjkt5g4
به نظر میرسه حتی گیاه ها هم با این نظریه مخالفن!
جسم گیاهخواران را هم که به بند بکشید اندیشه های گیاهخواران تا ابد جریان خواهد داشت…
پشت گیاهخواران یه ملت وایساده…
سلام
اگر هدفتون از گیاه خوار بودن اینه که به طبیعت آزار نرسونید و مایع آزار حیوانات نشید، خب گیاهان هم شعور دارند
زنده هستن!
بعدم اگر خوردن حیوانات مایع آزارشونه چرا یک عقاب یک خرگوش رو میخوره؟
این قانون طبیعته.
گیاه خواری تفکر قابل احترامی هست . اما حذف کامل گوشت به هیچ عنوان رویکرد منطقی ای نیست و بیشتر دنبال کنندگان آن پیرو “مد” و “ایدیولوژی” هستند تا منطق .
من این کامنت رو خیلی دیر دیدم یا شایدم دیدم و یادم رفته جواب بدم!
میشه کلی دلیل و استدلال آورد که گیاهخواری رو به عنوان یه رژیم غذایی کامل و بینیاز به منابع پروتئینی توجیه کرد و توضیح داد که فکر میکنم اگر موضوع برات مهم و جذاب باشه، خودتم میتونی یه مقدار دربارهش سرچ کنی و بخونی. اما، متاستفانه، با بخش دوم حرفت تا حدودی موافقم.