امروز دو تا «اولین تجربه» داشتم که دومی خوردن گوش فیل و دوغ بود و اولی، دوچرخه سوار شدن توی شهر! طبیعتا مورد اول جای بحث زیادی نداره و آنچه پس از این میخونید، ماجرای من با کسبوکاری به اسم بیدود هست که امکان استفادهی اشتراکی از دوچرخه رو در سطح شهر تهران فراهم کرده.
حدود یکی-دو ماه قبل، توییتهایی دربارهی بیدود دیدم و به نظرم ایدهی باحال، اما پیچیدهای اومد. کمی بعد، ایستگاههای بیدود رو توی شهر دیدم و به نظرم قضیه تازه جدی شد. اما محرک اصلی من به ثبتنام توی بیدود، پست وبلاگ جادی در اینباره بود. پیشنهاد میکنم که اگر کانسپت بیدود براتون جذابه، قبل از این نوشته، پست جادی رو بخونید. چون اولا هم جادی دوچرخهسوار شهری حرفهایه و طبیعتا نقدش تخصصیتره، و دوما اینکه نقدهایی که جادی اونور نوشته رو، که بعضا نقد یا پیشنهاد من هم هست، فاکتور گرفتم.
خان اول: ۲۰۰ هزار تومان!
قبل از اینکه سفری رو با دوچرخه تجربه کنید و به عنوان بخشی از فرایند ثبتنام، باید مبلغ ۱۸۹.۰۰۰ تومان به صورت امانی به شرکت پرداخت کنید. حقیقتا مبلغ زیادی نیست و تقریبا ۱/۲۰ قیمت یه دوچرخهی خوبه. اما هرچقدر فکر کردم، خیلی دریافت دیپازیت رو، حداقل توی این رنج، منطقی ندیدم. ولی با اینحال، رقم خیلی زیادی هم نیست و با در نظر گرفتن اینکه یکبار برای همیشهش، میشه پذیرفت که شرکت برای تامین نقدینگی یا نوعی ظریب اطمینان این پولو از کاربراش بگیره.
خان دوم: نبود دوچرخه
روزی که ثبتنام کردم، با کلی ذوق و شوق مسیری که همیشه با تاکسی یا اسنپ میرفتم رو پیاده و به سمت دوچرخهای که روی نقشه بهم نشون میداد رفتم. اما جایی که روی نقشه میگفت که دوچرخهای منتظر منه، هیچچی نبود! بدتر اینکه امکانی هم برای گزارش این اشکال وجود نداره (یا حداقل من پیدا نکردم) این اتفاق طی یک روز حداقل سه بار برای من افتاد و دیگه عملا از پیدا کردن دوچرخه ناامید شدم. بدترتر هم اینکه، حتی توی حداقل دو ایستگاهی که در مسیرم بود هم دوچرخهای یافت نشد! البت که میشه بیانصاف نبود و این مشکلات رو به پای تازهکاری و نوپایی گذاشت.
خان سوم: دوچرخه
فردای روز ثبتنام، بالاخره تونستم از ایستگاه بلوار کشاورز دوچرخه پیدا کنم. به توصیههای اپلیکیشن دقت نکردم و ترمز دوچرخه رو پیش از سوار شدن خوب تست نکردم، و از شانس قشنگم دوچرخه ترمزش خیلی خوب نبود. البت نمیدونم که این «خوب نبود» مربوط به دوچرخهی من میشد یا قدرت ترمز همهی دوچرخههای بیدود اینقدر ضعیفه. به طور کلی، دوچرخه سنگین و بددست و ناراحت بود. من خبر ندارم که دوچرخهی شهری چه استانداردهایی باید داشته باشه، اما تصورم اینه که زین راحت و دنده برای تسهیل بالارفتن از سربالاییها درخواستهایی اولیه محسوب میشه.
خان چهارم: قیمتگذاری!
من امروز دوبار بیدود سواری کردم. دفعهی اول از بلوار کشاورز تا محل کار و بعد از دفتر تا کافهای حوالی میدان فلسطین. سفر اولم کمتر از ۱۵ دقیقه و سفر دومم ۸ دقیقه طول کشید، و قیمت هردو یکسان (۱۵۰۰ تومان) بود. هرچند داریم دربارهی رقم خوردی صحبت میکنیم، اما از اونجایی که این عدد، رقم نیم ساعت دوچرخه سواریه، به نظرم مطلوب اینه که برای مسافتهای کوتاهتر عدد رو تقلیل بدن.
خان پنجم: پرداخت
اما مشکل اصلی من رقم هر سفر نیست، مساله «الزام به پرداخت پیش از سفر بعدی» هست. به عنوان مشتریای که ۲۰۰ هزار تومان بیعانه/وجه امانی پرداخت کردم، خیلی ضدحال و برخورندهست که نتونم بخاطر ۱۵۰۰ تومن دوباره از دوچرخه استفاده کنم! باز هم تاکید میکنم که خیلی این شیوه دوست نداشتنی بود. ایدهآلم اینه که مثلا حداقل ۱۰.۰۰۰ تومان اعتبار به کار بدن که لازم نباشه هر سفر و بخاطر ۱۵۰۰ تومن بغل خیابون برم تو درگاه بانک! و این حق رو هم برای خودم قائلم که دلم نخواد علاوه بر دیپازیت، کیف پولم رو هم شارژ کنم.
خان ششم:اپلیکیشن
اپ بیدود بد نیست، افتضاحه! بر خلاف سایتشون که خیلی خوش رنگ و لعابه، اپکلیشن زشت و تا حدودی گنگه. امکانات حداقلی (و به نظر من لازم) رو پیشبینی نکردند و همین یه کوچولو کار رو با اپ سخت میکنه. مثلا من نتوستم دوچرخههای ناموجود رو گزارش بدم، نتونستم به لوکیشن دوچرخه دایرکشن بزنم و چیزهایی از این دست.
خان هفتم: تجربه
با همهی اینها، بیدود تجربهی فوقالعادهای برای من بود. با اینکه توی سربالایی اذیت نفسم برید و نبردن دستکش موجب شد که دستام یخ بزنه، ولی خیلی خیلی باحال بود و حس خوبی بهم داد. شدیدا و موکدا توصیه میکنم که هم خودتون رو از این امکان/تجربه محروم نکنید و هم از ایدهها و خدماتی اینطوری که شهرمون رو قشنگتر و دوستداشتنی تر میکنن حمایت کنید. من نمیدونم که بیدود دولتیه یا خصوصی، اما کیفیت پشتیبانی و برندینگ و سرویسدهیشون اصلا به پروژههای بدقوارهی دولتی نمیخوره و خیلی بهتر از نمونههای شکست خوردهی قدیمیه. فارغ از همهی اینها، برای همهمون خوبه که یخورده تحرک بیشتری داشته باشیم :ی
پ.ن: من اکثر مسیر رو از پیادهرو رفتم، چون کلاه نداشتم و تو خیابون احساس امنیتم نزدیک به صفر بود. آیا کلا عبور و مرور دوچرخه در پیادهرو ممنوع یا اشتباهه؟ سوال بعدی اینکه احیانا گونهای از کلاه محافظ هست که حجم کمی بگیره و بشه توی کیف جاش داد؟
ممنون از اینکه تجربه خود را در اختیار ما گذاشتید
تجربه من از بیدود به طرز فجیعی ناامید کنندست.
تقریبا اوایل آذر بعد از ۲ هفته تونستم ثبت درخواست استرداد کنم و الان نزدیک به دو ماه و نیم گذشته که هنوز پولی برام واریز نشده.
هر هفته هم به طرز احمقانه ای به هفته ی بعد موکول میکنن.
این سطح از بی مسئولیتی و احمق فرض کردن مشتری، برای یه شرکت نوپا، به هیچ وجهی قابل قبول نیست.
بیدود اگه بهترین دوچرخه رو هم مجانی بذاره، نه تنها استفاده نمیکنم، مطمئن میشم که همه ی آدمهایی که میشناسم هم، از این مدیریت ناکارآمد آگاه باشن.
عمیقا متاسفم.
میلاد جان سلام،
تجربه دوغ و گوش فیل رو هم دوست دارم بدونم😂، چرا که خودم جزو طرفدارای این محصول اما متقاعد کردن دوستان برای داشتن تجربه مشترک سخته.
متاسفانه لینک جادی مسدود هست 😡
نوشته خوبی بود، تجربه دوچرخه سواری شهری رو دارم اما بیدود بنظرم سخت جذب میکنه…