زمان چیز باحالیه! برخلاف همه (و حتی خودم!) که معتقدیم به سرعت میگذره، میشه به کارایی کرد که اتفاقا زمان به شکل مطلوبی کِش بیاد و جا برای انجام کارهای مختلف باز بشه، بدون اینکه فشار نامتعارفی به آدم وارد بیاد. اواسط سال پیش، من زیر انبوهی از کار دفن بودم و بدون اینکه خودم بفهمم، با حداقل کیفیت بین اونها جستوخیر میکردم. تا دیروقت مشغول به کار بودم، خیلی زود خسته میشدم و توئمان خروجی و کارایی بسیار پایینی داشتم. مهر و آبان بود که به مرحلهی ناامیدی رسیدم و به یکباره حجم زیادی از کارها رو نیمه کاره رها کردم. این اتفاق، برای چندمین بار بود که طی دو-سه سال گذشته برام اتفاق میافتاد و واقعا آدم رو کلافه میکنه. بعد از یکی-دوهفته، دوباره به خودم اومدم و سعی کردم برخی اصول رو در شیوهی مدیریت کارهایی که بهشون مشغول هستم رعایت کنم تا دوباره به این وضع دچار نشم. الان که قریب به ۶ ماه از اون روزها میگذره، از تغییراتی که ایجاد کردم راضیام و به نظرم شش ماههی موفق و رو به رشدی رو داشتم. حتما خطاها و نارضایتیهایی هم هست، ولی جمعبندی کلی من مثنبه.
اصول ۵گانهی زیر به نظرم برای هرکسی که میخواد به نحوهی وقت گذروندنش سروسامانی بده، حیاتی و کلیدیه. شاید تفسیر من شخصی باشه، ولی به نظرم ماهیت کلی برای همه کاربرد داره.
۱. آینده رو ببینید
هرکتاب یا مقالهای که در حوزهی مدیریت زمان بخونید، احتمالا اولین گزینهی پیشنهادیش «تعیین هدف» هست و واقعا هم چیز مهمیه. تجربهی من اینه که وقتی خیلی زیاد درگیر کار میشیم، یادمون میره که اساسا برای چی داریم کار میکنیم که اون کاری که وقت و انرژی زیادی ازمون میگیره رو اصلا برای چی شروع کردیم؟ خوبه که اهداف کلانی که داریم رو جایی یادداشت کنیم و هرازگاهی بهشون نگاهی بندازیم. یادمون نره که همهی کارهایی که انجام میدیم، هدف کلانش چیزی جز ساختن آیندهی مطلوبمون نیست. پس منطقا باید این «آینده» رو برای خودمون شفاف و با جزئیات تعریف کرده باشیم.
۲. کار درجه دو انجام ندید
هیچکدوم از ما اونقدر وقت نداریم که به کارهایی با اولویت دوم اختصاص بدیم. به دلایل مختلف ممکنه برخی از کارها در مقطعی از زمان برامون جذابیت پیدا کنند و فکر کنیم که برامون اولویت بالایی دارند. اگر هدفگذاریهای اولیهمون رو به درستی انجام داده باشیم، احتمالا میتونیم راحتتر جلوی کارهای غیرضروری رو بگیریم. این کار برای من که اساسا آدم «چندکار همزمان» هستم خیلی سخت بود (و هست) ولی واقعا اگر دو-سه تا از پروژههایی که واقعا دوستشون داشتم رو متوقف نمیکردم، الان احتملا دوباره به وضعیت چندماه پیش دچار شده بودم!
۳. بقیه رو بازی بدید!
درسته که زمان محدوده، ولی قابل خریدنه! بخش عمدهای از کارهایی که میکنیم رو میتونیم به کمک آدمها دیگه به سرانجام برسونیم. واقعا لازم نیست که همهی کارها رو خودمون انجام بدیم. شاید کیفیت و خروجی کار با ایدهآل شما فاصله داشته باشه، اما تفویض کمک میکنه که اولا کار انجام بشه و دوما، بخشی از زمانتون رو برای انجام کارهای مهمتر ذخیره کنید.
۴. به خودتون جایزه بدید
ما آدمها از تشویق شدن لذت میبریم. شاید خندهدار به نظر برسه، ولی حتی وقتی این تشویق از طرف خودمون هم باشه لذتبخشه. اگر کاری رو -هرچند کوچیک- به سرانجام رسونید، یه جشن یک نفره بگیرید و به خودتون حال بدید. من بسته به نوع کاری که انجام میدم، جایزههای مختلفی برای خودم تعریف کردم. از اعتبار خرید ۱۰۰ هزار تومنی از دیجیکالا (!) گرفته تا دیدن تئاتر. علاوه بر جایزه، تنبیه هم لازمه. خودتون رو در ازای انچام ندادن کارهایی که باید، تنبیه کنید.
۵. وقتتون رو به بطالت نگذرونید
شما میتونید چهار گزینهی بالا رو بیخیال بشین، ولی این یدونه رو نباید فراموش نکنید. تلگرام، اینستاگرام، تویتر، فیسبوک و برخی بازیهای اعتیارآور قاتلاین بلامنازع زمان هستند. از اسکرول کردنهای پیاپی توی شبکههای اجتماعی هیچ چیزی عایدتون نمیشه. همین امروز/الان به خودتون قول بدید که بیشتر از نیم ساعت در روز وقتتون رو جاهای اشتباه هدر ندید.
مدیریت زمان به تجربهی من چیزی ورای این موارد نیست. حتی میشه اون روز خلاصه کرد و در قالب یک جمله «بدون چیکار باید بکنی و کار اضافه نکن» خلاصهش کرد. چیزی که مهمه، واقف و معتکف بدون به این همین دو مورد هست.
+ اگر نظر موافق/مخالف و یا تجربهی مرتبطی دارید، خوشحال و ممنون میشم که باهام به اشتراک بگذارید.