احتمالا شما هم از یه سری آدمها در «ایران» کارت ویزیتهایی به زبان «انگلیسی» دریافت کردید و باز احتمالا از خودتون پرسیدید که چرا؟ منطق عمومی آدمهایی که این موضع رو دارند اینه که یه شرکت ایرانی با مشتریها و پرسنل ایرانی، چرا باید از زبان دیگری برای ارتباطاتش با عناصر خارجی و حتی داخلی استفاده کنه؟ البته، مشخصا مساله محدود به کارت ویزیت نیست و گاها (بخوانید عموما) این رویکرد به مکاتبات و تعاملات آنلاین و آفلاین هم سرایت میکنه. بگذارید اول به «چرایی» این ماجرا نگاهی بندازیم و بعد به خوب یا بد بودنش برسیم.
چرا بعضی شرکتها انگلیسی تعامل میکنند؟
بگذارید اول از همه، موضع خودم رو بگم: من نه تنها مشکلی با این رویکرد ندارم، بلکه باهاش موافق هم هستم. به نظرم ماجرا خیلی سادهست: تو دنیای امروز، دیگه واقعا کمتر شرکتی رو میشه پیدا کرد که تعامل و پیوند با شرکتها و افرادی بیرون از جغرافیای یک کشور نداشته باشه. مکاتبه و تعامل با غیرهمزان و هم ملیتها، دیگه محدود به شرکتهای بازرگانی نیست و فکر میکنم اکثر ماها یا یه شریک تجاری برون مرزی، یا یک مشتری/فرونده خارجی و احتمالا چند همکار غیرفارسی زبان داریم. حتی ممکنه که ما ندونیم، ولی این احتمال خیلی زیاده که شرکتی که باهاش کار میکنیم، پرسنلی غیرایرانی داشته باشه که بخواد (لازم باشه) اسناد و مدارکی که بهشون میدیم رو بخونه و نظر بده. طبیعتا، وقتی ما مستنداتمون رو به «زبان رسمی بینالمللی» تنظیم و ارائه کنیم، ضمن اینکه فرایند بررسی اون رو تسریع کردیم، قدم مهمی به سمت ارتباط اثربخشتر برداشتیم. مثلا ممکنه شما از یک ایرانی در یک شرکت ایرانی ایمیلی به زبان انگلیسی دریافت کنید و از خودتون بپرسید چرا؟ و این رو ندونید که بنا به قوائد اون سازمان، مدیر بالادستی اون فرد که ایرانی نیست در لوپ اون ایمیل BCC شده، و یا پاسخ شما رو باید به اون فرد ارجاع بده.
به طور خلاصه، شما وقتی با یک شرکت تعامل میکنید، نمیتونید مطمئن باشید که «فقط» همون آدم همزبانی که میشناسید در جریان اون مذاکره قرار داره. لذا بهتر و مطلوب اینه که اینجا، انگلیسی رو پاس بدارید 🙂
آیا همیشه همینطوریه؟
راستش رو بخواین نه! کم نیستند آدمها و سازمانهایی که انگلیسی مکاتبه کردن رو فعلی پرستیژی تعبیر میکنند و مفروضشون اینه که به صرف انگلیسی ایمیل زدن، حرفهای تر به نظر میرسند. هرچند بعضا اون تاثیری رو که از این محل دنبالش هستند رو به مخاطب میگارند، اما به تجربه فکر میکنم که اگر دارید با این نگاه و رویکرد به فضیه نگاه میکنید سخت در اشتباهید. شاید اینطوری بتونید تاثیری اولیه روی مخاطب داشته باشید، اما احتمال اینکه بتونید تاثیر رو حفظ کنید و ازت انتفاعی به دست بیارید، بسیار کمه!
باور عجیب و اشتباهی دربارهی مکاتبه به زبان انگلیسی
من تو دورههای مختلف و از سمت شرکتهای مختلفی با پارتنرها و شرکتهای خارجی ارتباط داشتم و عموما هم تعاملم از طریق ایمیل و اسکایپ بوده. بخش زیادی از این شرکتها در آسیای شرقی و اروپا مستقر بودند، یعنی کشورهایی که زبان اصلیشون عموما انگلیسی نیست. بر خلاف اون چیزی که فکر میکنیم، اون حضرات هم خیلی به زبان انگلیسی مسلط نیستند و همونقدری که احتمال داره ما اشتباه حرف بزنیم، افعال و زمانها رو اشتباه به کار بگیریم و ساختار متونمون اصولی و منطقی نباشه، از طرف مقابل هم محتمله. من طرفدار اشتباه انگلیسی حرف زدن و نوشتن نیستم، و عمیقا معتقدم که هرکی داره/میخواد حرفهای کار کنه باید به تسلطی نسبی روی این زبان دست پیدا کنه، اما توئمان فکر میکنم که «الزامی» بر این نیست که بعد از گرفتن مدرک تافل و آیلتش شروع به تعامل کنیم! خیلی بده که اعتماد بنفس کافی در این حوزه رو نداشته باشیم، و از خودمون انتظار صحبت و مکاتبه در حد یکی رو داشته باشیم که زبان مادریش انگلیسی بوده. مسالهی اصلی «تعامل» و «فهم متقابله» که با حد متوسط زبان انگلیسی و البته، تمرین و استمرار بهبود پیدا میکنه. لذا بدون افتخار و با کمال صداقت میگم که من هنوز بعد از چهار-پنج سال حضور در این فضا، هنوز گاها غلطهای فاحشی در نگارش دارم که البته، در قیاس با سالهای قبل بهبود جدی هم داشتم. اما هیچوقت (جز اون اوایل) از این ماجرا احساس شرم نکردم و فکر نکردم که من خیلی پرتم!
آیا این خیانت به زبان مادری نیست؟
مشخصا نه! قاعدتا اولویت در یک کسبوکار نه اعتلای سطح فرهنگ و ادبیات فارسی، که بهبود ارتباطات و تولید ارزشه. تعامل به زبان انگلیسی در همه جای دنیا پذیرفته شدهست و فکر نمیکنم این دیالوگی که ما داریم رو جای دیگهای داشته باشند. من به طور کاملا مستقیم با دو شرکت ترکیهای و آلمانی در ارتباط بودم و مطلعم که تعاملات درون سازمانیشون هم به زبان انگلیسی بوده و هست، و بعید میدونم که هیچوقت این انگاره درشون بوجود اومده باشه که دارن به فرهنگ و زبانشون خیانت میکنند 🙂
ممنون، مطلب خوبی بود.
نکته ای که میخوام بگم اینه که من این موضوع رو از چند همکار هندی و… هم پرسیدم و حتی در فیلم های آسیایی و.. میشه دید که حتی در خیلی از مکالمات و ارتباطات عادیشون جدا از زبان مادری بخش زیادی از مکالمه هاشون به زبان انگلیسی هست. حتی نکته جالبی که میبینم خیلی از این افراد در محل کار با اینکه دارن با هم گپ دوستانه میزنن با زبان انگلیسی حرف میزنن در صورتی که اگر دو ایرانی به هم برسن اکثرا فارسی رو ترجیح میدن.
به نظرم این موضوع خیلی میتونه کسب و کارهامون رو به فضای بین المللی نزدیک تر کنه، از رفتار و نوع مکالمات بین المللی تا مستند سازی نحوه شکل گیری و توسعه یک محصول به زبان انگلیسی برای ورود سرمایه گذار یا همکار خارجی خیلی مفیده.