چرا تلفن گزینه‌ی خوبی برای مکالمه نیست؟

از زمان اختراع تلفن تا حالا، چیزی حدود ۲۰۰ سال می‌گذره و در کمال شگفتی، الگوی استفاده از این محصول هنوز به شیوه‌ی سابقه. در واقع، در کنار همه‌ی امکانات جدیدی که به تلفن‌های امروزی اضافه شده، رفتار استفاده‌ی ما هنوز به همون سبک و سیاق ابتدایی‌ش هست. ما هروقت دلمون بخواد یا نیاز پیدا کنیم، تلفن طرف مقابلی که باهاش کار داریم رو می‌گیریم و «انتظار» داریم که طرف مقابل هم، در همون لحظه جواب ما رو بده. فارغ از اینکه مطلع باشیم آیا طرف مقابل الان تمایلی به مصاحبت با ما داره یا نه، و یا به کار دیگری مشغول هست یا نه؟ من فکر می‌کنم در عصر حاضر، تلفن زدن نه تنها نوعی از تعرض به حریم خصوصی طرف مقابل محسوب میشه، بلکه ما رو هم به نتیجه‌ی مطلوب‌مون نمی‌رسونه. در ادامه هم سعی می‌کنم که بگم چرا اینطور فکر می‌کنم.

مساله‌ی رابطه

اگر یکی بدون اینکه از قبل به شما اطلاع داده باشه، بین ساعات کاری به محل کارتون بیاد و قصد ملاقات با شما رو داشته باشه چه برخوردی می‌کنید؟ اگر شب، بدون هماهنگی و به عنوان مهمان جلوی در خونه‌تون باشه چی؟ احتمالا برخورد ما در این موقعیت‌ها، بسته به فرد متفاوته. در واقع نوع رابطه‌ای که با دیگران داریم، زمینه و امکان تعریف شیوه‌ی ارتباطی رو تغییر میده و محدودیت‌ها رو کاهش و یا افزایش میده. طبعا من خیلی مشکلی با این که پدرم رو بدون هماهنگی قبلی میزبانی کنم ندارم، اما نمی‌تونم درک کنم که یه دوست نه چندان نزدیک بخواد بی خبر و دلیل خودشو این مدلی تحمیل کنه!

به نظرم تلفن هم چندان تفاوتی با حضور فرد در زمان و مکان اشتباه نداره. همونطور که میشه مهمان ناخوانده رو نپذیرفت، میشه تلفن ناخوانده رو هم پاسخ نداد. اما طبعا اثرات و برداشت‌هایی ایجاد می‌کنه که دوستش نداریم. به نظرم اگر می‌خوایم به کسی (بدون هماهنگی) زنگ بزنیم، اول باید به جنس و سطح رابطه‌مون نگاهی بندازیم. اگر طرف مقابل رو دو-سه بار دیدیم، حق این رو نداریم که در وقت مطلوب‌مون بهش زنگ بزنیم. چون خیلی محتمله که اولویت‌های زمانی‌مون با هم منطبق نباشه.


مساله‌ی زمان

تقریبا نیمی از تماس‌های تلفنی دریافتی من، نه به درخواست من و نه حول موضوعاتی هستند که برای من اولویت یا جذابیت داشته باشند. در واقع آدمی «نیاز» داره که با من حرف بزنه یا منو در جریان موضوعی قرار بده. نیمه‌ی دیگه هم، شامل تماس‌هایی هست که برای من مهم و مفید و جذابند، اما در اون لحظه و زمان، تمایل یا امکان صحبت ندارم. همین میشه که بخش خیلی زیادی از تماس‌های دریافتی‌م بی‌پاسخ می‌مونه و مجبورم دو-سه بار در روز، یه باکسی از زمان رو برای تماس با اون حضرات خالی کنم. چیزی که من حس کردم این هست که برای آدم‌ها، تلفن زدن به عنوان «قابل اتکا ترین»‌ شیوه‌ی ارتباط از راه دور تعریف شده و فکر می‌کنند سایر شیوه‌های مترقی ارتباط از راه دور، اصالت و کارکرد مکالمه‌ی زنده و مستقیم رو نداره. از طرفی، آدم‌ها زمان خودشون رو در اولویت نسبت به زمان طرف مقابل قرار میدن. طبعا من وقتی به دیگری زنگ می‌زنم که وقت‌شو داشته باشم، و کمتر به این فکر می‌کنم که آیا طرف مقابل الان فرصت صحبت داره یا نه. مستقل از این ماجرا، کمتر پیش میاد که بتونیم نتیجه‌ی مطلوب‌مون رو هم حاصل کنیم. چرا که ممکنه به «زور» زمان طرف مقابل رو ازش بگیریم، اما آیا می‌تونیم تمرکزش و هم داشته باشیم؟

مساله‌ی تمرکز

فارغ از اینکه شما به چه دلیلی با فرد دیگری تماس می‌گیرید، عموما خروجی یا محصول اون مکالمه‌ی تلفنی، نوعی تصمیم‌گیری و یا انتخابه. هماهنگ کردن یه قرار کاری یا دوستانه، پرسیدن نظر طرف مقابل درباره‌ی موضوعی و یا معرفی چیزی یا کسی، در نهایت باید به تصمیم‌گیری یا حداقل، مشارکت در تصمیم‌گیری با طرف مقابل منجر بشه. مستقل از اینکه اون تصمیم چقدر بزرگه و یا چقدر کوچکه، و مستقل از اینکه اون تصمیم چقدر به دغدغه‌ و مشغولیت فکری اون لحظه‌ی دریافت کننده‌ی تماس نزدیکه و یا نه، طبعا انتظار اینکه یکی بتونه در لحظه و حین گفت‌وگو باشما به اون موضوع فکر کنه و نظرش رو بگه کمی عجیبه. فرض کنید که گیرنده‌ی تماس داره غذا می‌خوره، داره متنی رو آماده می‌کنه، یا اصلا داره استراحت می‌کنه. مهم نیست که مشغول به چه کاریه، مهم اینه که آماده‌ی مشارکت در موضوعی متفاوت رو نداره، حتی اگر براش مهم و جذاب باشه. منسجم کردن ذهن زمان‌بره (حداقل برای من) و ممکنه بسته به موضوع، به چند دقیقه فرصت نیاز داشته باشه. عملا پشت یک مکالمه‌ی تلفنی، امکان ایجاد این انسجام نیست و اگر هم تصمیم و نظری دریافت بشه، به نظرم اصالت و کیفیت لازم رو نداره.

من نمی‌دونم آدم‌های دویست سال پیش چطور زندگی می‌کردند و تلفن چقدر براشون کار راه انداز بوده، اما فکر می‌کنم که در عصر حاضر باید به آلترناتیوهای بهتری فکر کنیم.


گزینه‌های جایگزین

ایمیل در بیشتر مواقع برای تعاملات کاری بهترین گزینه‌ست. خیلی موارد خاصی هست که نیازمند بازخورد سریع و در لحظه باشن و عموم تعاملات ما با طرفین مقابل، اونقدری فورس نیست که انتظار داشته باشیم طی چند دقیقه اتفاق بی‌افته. اگر به هر دلیلی (که هیچ دلیلی هم موجه نیست!) از ایمیل استفاده نمی‌کنیم، تلگرام و اسکایپ و واتساپ و یا هر مسنجر دیگری می‌تونه این خلاء رو پر کنه. اگر هم به هر دلیلی، احساس می‌کنیم که طرف مقابل دسترسی به ابزارهای جایگزین رو نداره، حداقل کاری که باید انجام بدیم، مطلع کردن فرد از تماسه.

آداب تلفن زدن

به جز خانواده و دوستان، که شناخت بیشتری از وقت‌های آزادشون داریم و می‌تونیم خودم رو در مقابل‌شون ملزم به رعایت برخی آداب ندونیم، با هر شخص دیگری که نیاز به تماس مستقیم داشته باشیم، حتما باید قبلش ازشون اجازه بگیریم. این اجازه می‌تونه از طریق اس‌ام‌اس یا مسنجرهای آنلاین باشه. این حداقل شرط اخلاقی برای برقراری یه تماس تلفنیه و بهتون قول می‌دم که رعایت‌ش موجب مرگ نشه!

نکته‌ی دوم هم، زمان و دلیل تماس هست. نیاز به توضیح نیست که ساعت سه ظهر روز جمعه زمان خوبی برای تماس کاری نیست و ساعت یک روز کاری، وقت مناسبی برای تماس‌های بی محتوای شخصی نیست 🙂


نمی‌دونم چقدر با من موافقید، اما فکر می‌کنم که عموما پشت تماس‌های تلفنی نوعی «خودخواهی» نفهته‌ست. از تلفن‌هایی که برای فروش چیزی گرفته میشه یا تماس‌هایی که فقط هدفش، رفع نیاز تماس گیرنده‌ست. من با این رویکرد مخالفم، و فکر می‌کنم که نباید اینطوری باشه. اگر جایی رو اشتباه می‌کنم، لطفا برام بنویسید.

Total
0
Shares
۱ بازخورد
  1. همان‌طور که در یادداشت شما هم اشاره شده، ایمیل یکی از بهترین جایگزین‌ها برای مکالمات کاری است.
    «ایمیل» بسیاری از مشکلات و آسیب‌های تلفن را ندارد و روشی حرفه‌ای برای مکاتبات در دنیای پیچیده‌ی این روزهاست.
    البته رعایت اتیکت‌های مبتنی بر ایمیل، استفاده از آن را برای خیلی‌ها سخت کرده است؛ ولی به نظرم رعایت این اتیکت‌ها و یاد گرفتن آنها، الزامی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

نوشته‌های مرتبط
Total
0
Share